قبل از تو هیچ اقیانوسی را ندیده بودم. نگران خیس شدن پاهایش بود. آن زمان که آب از سرم گذشته بود. دست مثل وقتی که عاشقت شدم. فکر کنم دوباره کسی عاشقت شد. گفتی مابه درد هم نمیخوریم کاش میدانستی تورا برای درد هایم نمیخواهم. اشتباه من فقط یک غلط املایی بود تورا همدرد نوشتم. تا یادت میکنم باران میبارد نمی دانستم لمس خیالت وضو میخواهد. چه عاشقانه کاسه آب را پشت سرش خالی میکردم.

شاعری ک شعرهاشو توی مبایل ذخیره کرد. شکسته میشم از شکفتن درد ش. من طاقت ا خمهاتو نداشتم. از چشم ها ا فتادم با ن گاشتن. و باز برای تو ریختم اشک. من خواستم ا خمات از هم واشه. ن خودنمایی با نگاشتن واژه. اشک ریختم و از چشم ها ا فتادم.

هیچ گاه دوست داشتن های پر دلیل را دوست نداشته ام. بعضی ها را میتوان خواست اما نمیشود داشت! بعضی ها را باید یواشکی از دور دوست داشت! بعضی ها را نباید خواست! اما دل است دیگر. آنقدر ذهنم را درگیر خود کرده ای. که دیگر حتی نمیتوانم مضمون تازه ای پیدا کنم. ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻟ ﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ.