ظ روز شنبه ٢٤ اسفند ۱۳٩٢. پس از مدتها غزلی تازه سرودم بیاد روزگار سپری شده . افسانه های ما دردیست ماندگار. گاهی زشوق عشق دستی به زلف یار. یک روز سرسری از کوچه مان گذشت. آن دلبر حزین آن نازنین نگار. انگار خسته بود هم کوچه هم درخت. هم جان سخت من از دست روزگار. حالا گذشته است زان روز بی بدیل. اما نگار من افسانه ای فقط.

İsterseniz Blogcu kategorilerinden öne çıkan içeriklere göz atabilirsiniz. Üye blogların içeriğinden blog yazarları sorumludur.

حمید رضا آتش بر آب.

به اسم شهدا به کام دلواپسان. گویا هدف برای دلواپسان وسیله را توجیه میکند که از هر پیش آمدی به نفع خود و جریان وابسته به خود سوء استقاده می کنند. ۱ اینجانب در مورد حضور و یا عدم حضور شخصیت های.