در آستانه ی دو سالگی. گ ی ت ا دخترک دوست داشتنی من. قند عسل و مامان و بابا. کیان معجزه ی زندگی ما.

Create a free website or blog at WordPress. Create a free website or blog at WordPress. Get every new post delivered to your Inbox. Build a website with WordPress.

سلام به همگیی ببخشید که این چند وقت ننوشتم امروز روزهایی که گذشت را براتون مینویسم. 10 روز بعد بعد ساعت 9 رفتم آزمایشگاه. جواب آزمایش ساعت 12 حاضر می شد. ساعت ده دقیقه به 12 رفتم آزمایشگاه. گفتم جواب آزمایشم حاضر شده. گفت چند لحظه اجازه بدین. برگه آزمایشم رو پرینت گرفت. برگه رو داد دستم داشتم سکته می کردم. نگاه کردم دیدم بتا 1161 بود. وای که چه لحظه خوبی بود اینقدر خوب که باور نداشتم که حتی بیدارم.

از همتون ممنونم که تا اینجا همراهم بودید و تک تک روزهام و خوندید. میدونم که بعضی از شما اینقدر تو این زندگی غرق شدین که با اشک های من اشک ریختین و و با من خندیدین. متاسفانه بخاطر اشتباه خودم آدرس وبلاگم لو رفته. و دلیل دیگه ای که نمی نویسم این هست که زندگیم واقعا وارد مرحله ای شد و اتفاقاتی توش اوفتاد که دیگه قادر به گفتنشون نیستم. به دلائل مختلف نمیشه عنوان کرد. 1 عنوان اونها ممکنه برام مشکل ساز بشه. 2 چون همه خواننده ها تو شرایط من نیستن ممکنه برداشت های اشتباه زیاد بشه.

جوینده گوینده است و یابنده خاموش. جوینده گوینده است و یابنده خاموش.