تلخی و فشار روحی بعد از ظهر چهارشنبه انقدر بود که صبح پنجشنبه کوچکترین اشتیاق و انرژی برای رفتن به سر کار نداشته باشم . توی دوره ی حساسی از زندگی ام هستم و هر از گاهی که فرصت میشه و با خودم خلوت می کنم فشار روحی زیادی رو باید تحمل کنم . اینکه از دو راهی که دیروز مقابل خودم دیده بودم کدومش بهتره و کدوم عال.

به کسی چه که چقدر تنهام . اینجا دردهای تمام لحظه های پر از زخم. و توی کلمه ها خالی می کنم! سبک نوشته هام برای قلبهای زنده زهرآلوده. پراز چشم های سرخ شده از اشک. و قلمی لبریز از حسرت هاست! زود برو , غریبه ی شاد مجازی. اینجا گورستان پراز آرزوهای مرده ی یه آرزوست! تک تکشون و اینجا خوابوندم .

ابریست اگر حال دلم گاه چو باران. یا در شب تاریک دلم پنجره ای نیست. که تاب لبش را تب هر حنجره ای نیست. سیمای عشق در آیینه ی غزل.

دارم از تو دور میشم. میدونم نبودن تو جونمو میگیره کم کم. چیزی از تنم نمونده بعد دل شکستن تو. یه اتاق ساکت و سرد من و فکر رفتن تو. دوست دارم دوست دارم هنوز عشق منی. میدونم منو از یاد می بری بهونه ی نفس کشیدنم تویی. دوست دارم تو قلب من فقط تویی. بی تو آروم نمیگیرم دوست دارم دوست دارم. خعلی دوس میدارم این پستمو.

قیمت لپ تاپ اچ پی. قیمت مودم تی پی لینک. قیمت هارد اس اس دی. تقریبا 3 سال از آخرین باری که اینجا نوشتم میگذره! امروز شاید بعد از 2 سال خیلی اتفاقی اومدم تو خونه سابقم! دیدم چقدر گرد گرفته. تا ببینم چی میشه! .