وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.

Voila ma nouvelle page sur facebook elle. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

نوشته شده توسط ღღ ehsan joon ღღ در جمعه 28 تیر1392 ساعت 14 موضوع لینک ثابت. داستان زندگی پدر بزرگمو که شنیدم خیلی قشنگ و غم انگیز بود. دلم میخواست واسه همتون تعریف کنم. باور کنین همش حقیقته و من چیزی رو از خودم اضافه نکردم. خب دیگه بریم سراغ داستانمون. یه مرد 23 ساله عاشق یه دختر خیلی خوشکل به اسم زهرا میشه. مرده هر روز به خاطر دیدن دختره صبح قبل از کارش میرفت تو کوچه ای که همون دختره توش زندگی میکرده. بابا بزرگ منتظر میموند تا زهرای خوشکلش بیاد بیرون و نگاش کنه.

آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه ی نارونی تا ابدیت باقی است. فردا نتایج کنکورو میزنن ساعت شیش عصر برا داداشیم دعا کنین که پزشکی قبول شه. اومدم سر زدم به همه ولی نمیشه نظر گذاش نمیدونم چرا. دلم تنگ شده واس همتون. شب قدر بخشیدم همه رو. امسال دو تا از آدم های زندگیم خیلی اذیتم کردن. خوشالم که بخشیدمشون و اونا الان تو زندگیم نیستن. تاریخ ایران به احترام تو خواهد ایستاد.

V y retruveré mes délires,mes passion,mes potes,mes vac. Voila,se blog,va toujours existé et jv. Bon ba a la prochaine les gars! .