برا همینه که اسم وبلاگم ezioهستش. چو خاطرات اونم تقریبا مثل منه. خلاصه بعدازجریان های قبلی چندوقتی بودکه باهش دوست بودم ولی دراین مدت اصلامتوجه نبودم که دوستم میخاد بهم خیانت کنه چون خودش باکسی بود ولی موقعی که فهمید فامیلشون بامن دوستت رفت وازقول من حر هایی روزد که نبایدمیزدوبقیشو خودتون حتما حدس میزنید واین اولین نامردی بود که توتعطیلات دیدم. آن گلی که آورده .

شب ها بدون من! این نبض زندگی بی وقفه میزند. بدون من! امروز هم گذشت . عشق بی و فای من. خداحافظ ای قصه ی عاشقانه خداحافظ ای آبی روشن دل. خداحافظ ای عطر شعر شبانه خداحافظ ای همنشین همیشه. خداحافظ ای داغ بر دل نشسته تو تنها نمی مانی ای مانده بی من. تو را می سپارم به دل های خسته. هر که را دیدم خیانت کرد و رفت. هر که با من بود یار من نبود. هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت.

I feel you and Just where I belong. Felt a little bit hungry. My family are having there dinner at outside. I rejected them becoz i could not eat anymore! What a pitiful girl is typing in front of the laptop. In a empty room empty house. When i just want to start burning my FAT! 蔓蒂芒果 一个平.