Date Range
Date Range
Date Range
Words to express more than a meaning. The galloping stride of horses. This nuance of age, sex, color. Eyes locked in hopeless fascination. Where will my words go. When I am gone? And where the world. Sent over miles and marks of dominance. She twitches her nose and listens. Birdsong is a tongue of tones. Crows call in the darkness of dawn. Robins have a song for rain.
Earlier today, I was texting with a friend and reading a book about Hemingway and cocktails. The book is called To Have and Have Another. The author writes about different drinks, provides a recipe, and then discusses how that drink relates to Hemingway and his writing.
So what else to say about studying abroad? I want to thank all of you that have taken the time to read this blog. I hope it was enjoyable for you. On the Way Home and Postcards. And now for the rest of the train journey. And my old loathsome loneliness returns. Where do I go now and what should I do? Last night Rilke t.
So what else to say about studying abroad? I want to thank all of you that have taken the time to read this blog. I hope it was enjoyable for you. On the Way Home and Postcards. And now for the rest of the train journey. And my old loathsome loneliness returns. Where do I go now and what should I do? Last night Rilke t.
در همين حوالي بود كه كارگر خسته اي پا شد. همه هم ككشان نگزيد كه چرا براي آن خانوم پا نشده اند. شايد هم همه شان مثل من براي خودشان دليل فلسفي داشتند. شايد هم اخلاق جايگاه خودش را از دست داده است. خيابان پشت دانشگاه خلوت است. عمو رضا توي دكه اش نشسته و براي ارتباط با دنيا به سوراخ نيم دايره اي شيشه دكه اش بسنده كرده. دكه تاريك است و هيچكس نيست كه از او چيز بخرد.
خاطرات نوستالژیک بچه های دهه 60. همه خاطرات بچه های دهه 60 و70. تو هم مثل خیلی از کسانی که میشناسم. اس ام اس جک و دل نوشته. عرفان و روز های تنهایی اش. ورود دهه هفتاديا و گودزيلاها ممنوع. قصه ها و دلنوشته های ارسطو. عصرارتباطات نمایندگی محصولات مخابراتی پاناسونیک. خرید ظرف غذای کودک اصل. نوشته شده در تاريخ جمعه بیست و سوم آبان 1393 توسط کامبیز بصیرت نیا.
خوزه آنتونیو و معشوقه ی شنگ. در زندگی زخم هایی هست. لکاته های سیاه پوش آن سر ایستاده اند. با آن ماشین های دراز و مخوف شان و زیر پیراهنم چیزی نپوشیده ام. فضای تجریش ناگاه رنگ پوشش شب رنگ لکاته ها را می گیرد. لکاته به سینه های برهنه ام زل زده. درحوالی این جا زندگی می کند و گاهی از حال بعضی بیماران می پرسد.