از دوستانی که این چند روزه جویای احوالم شدند ممنونم و یک عذر خواهی به این خوبان بدهکارم از اینکه بیخبر رفتم. و همینطور سپاسگذار همه دوستان خوبم هستم که این مدت اینجا همیشه یار و همراهم بودند. این چند روزه کم حوصله بودم و اذیتهای گاه و بیگاه بلاگفا هم که تمامی ندارد! مزید بر علت شد تا از اینجا دل بکنم. شايد روزي برگشتم اما گمان نكنم ديگر بلاگفا.

برای رسیدن راهی به جز رفتن نیست. یکی برای صبح ها که چشمانت را باز میکنی! یکی برای وقتی که چایت را در لیوان نارنجی رنگ . حال خراب من هم تکراریست! عین هر روز . راننده ی آژانسی که از عشق بازی مسافرانش ارضا می شود! می آیی برایش بنویسی! دلم برایت تنگ شده! حرفی که می شود به هر کسی زد! و دیگری تو را در آغوش می گیرد! تمام تن ام می لرزد! Omidp . ابرهایت را بفرست تا باران بیاورند! بگذار ببینیم چشمان من توانا ترند! یه جوری . دنیا دار مکافات است! من دروغ گفته ام! .

اژدهای سه سر و کوچک ترین سردار. آه ای تنهاترین مرد زمین. ای کاش تو هم گندم خورده بودی و بس! یك گله ی سیاسی فرهنگی. نتیجه گیریهای یک ذهن مغشوش. گاهی فقط من و تو. گر تو هم با ما شوی. بیا که یاد تو آرامشی ست طوفانی. اژدهای سه سر و کوچک ترین سردار. خبر از رجزخوانی و فریاد و جاری شدن خون به زمین نیست! یکی برای چشم علمدار.

نا آرام و بی تاب! هیچ جا نمی تونم ثابت باشم . هر کاری کردم حذف نشد . از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را. حداقل برای ما دخترها امکان این موضوع خیلی ضعیفه .