میخواهم در آغوش گرمت آرام گیرم. خسته شدم بس که از سرما لرزیدم. بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد. اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن. می خواهم با تو گریه کنم. خسته شدم بس که تنها گریه کردم. می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم. خسته شدم بس که تنها ایستادم . ظ توسط Negar safari نظرات . قدر مرا هم عاقبت یک روز میفهمی. روزی که عکسم بر در و دیوار میچسبد. دلواپسی من از نیامدنت نیست! نوشته .

وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.

Please enter the sequence of characters in the field below.

Please enter the sequence of characters in the field below. Edited on Sunday, 20 Jul.

İsterseniz Blogcu kategorilerinden öne çıkan içeriklere göz atabilirsiniz. Üye blogların içeriğinden blog yazarları sorumludur.