تو ڪہ میدونستے از تاریڪے. مט ڪہ دیرو ز حموم بودم. نوشته شده در ساعت به دستهاي nafas. گشتن تو صدتا مغازه و خرید کردن. از همون او لی . از ته دل تو ترن شهربازی . دورهمی هام با دخترای فامیلو بلند بلند خندیدنامون. قهر کردنام با مامان خانوم. من دخترونگی هامو با هیچی.

نگرانت میشدم نمی دیدمت حتی چند ساعت. به بودن تو دلم عاشقونه کرده بود عادت.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

سلام خداییش خیلی دلم برای وبلاگم تنگ شده بود خیلی. طوری که الان خواستم بیام رمزش یادم نبود. اماخوشحالم که بازهم دارم وب مینویسم یادش بخیر. یه قتایی این وبو به خاطر دلم ولیداااا نوشتم اما کم کم هم لیدا فراموش. خداییش هیچ چیزی نمیتونه جای بلاگفا روبگیره. نه وایبر نه لاین نه تانگو ونه هیچ چیز دیگری. کاش الان از لیدا خبر داشتم کاش. بنام سرفصل تمامی نامه ها. زهره واسه من یه تکیه گاه بودش. خدایا هرچی قسمت بشه درسته.