Date Range
Date Range
Date Range
Hollow from a hard day at work. She was the only bread winner, the working horse of her family. With five mouths to feed and a crippled husband. What a futile thing to do, sh.
Brotherhood of the World Award. Ageing, Society and We. 1 What is Ageing? 2 What is it to be Old? 3 An Ageing Society. 1 The Making of Plans. 4 The F in Life. The Ghost Who Travelled With Me.
Follow this blog via email. Enter your email address to follow this blog. Climate Denial Crock of the Week. Critically Thinking Through the Bible.
Past is a place every soul visits at a particular time. I was nominated by Shubhit for the Brotherhood of the World Bloggers Award. Thank you so very much for nominating me for this award, Shubhit. He is an amazing writer.
Fortresses against the arrows of the harsh world. Rendered as soft glances and light pats. Bearers of strength and will. Soft stacks of cotton candy. Bringing the sky closer to me. Scented with trips to the icecream truck.
Post is sublimely cool, thank you. Benjamin Barton, Who Wanted To Fly.
ابوالقاسم عارف قزوینی شاعر و تصنیف ساز معروف مشروطه است. عارف از شانزده سالگی به شعر رو آورد و صدایی خوش داشت. به همین دلیل مورد توجه مظفرالدین شاه قرار گرفت. با شروع مشروطه به جمع آزادی خواهان پیوست و شعر و موسیقی را به خدمت انقلاب درآورد. در این غزل به ظلم محمد علی شاه اشاره دارد. ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است مسلک مرغ گرفتار قفس هم چو من است. همت از باد سحر می طلبم گر ببرد خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است.
و خدا از بین دستانم افتاد و شکست. روی تکه های جسم نیمه جان خداوند. و خون فواره می کند از بین انگشتانم. باشد که خشم خدایان از آتشی که تو. دهانم پر می شود از طعم دهان روسپیانی که. با خداوند وعده کرده اند. تو را به بهشت ببرند. شبیخون می زنم به همه ی فرشته ها. و پیش از آنکه مرد رمال با کلمات جادوییش. با ته سیگارهای روی زمین افتاده ات.
در این تارنما امکان درج هر مطلبی در رابطه با هر موضوعی وجود دارد. ظ نوشته شده به دست مریم. سعی کنید همه چیز را دوست داشته باشید حداقل به خاطر خودتان. ظ نوشته شده به دست مریم.
بان ایرانشهر و ماهشهر- پلاک148. و دیگر کتابفروشی های معتبر . در رودخانه غرق می کنم. جنازه ی عکاسی را از آب بیرون می کشند. در آینه ی توی کیف.