Date Range
Date Range
Date Range
Wednesday, May 8, 2013. Monday, April 29, 2013. Wednesday, April 24, 2013. Tuesday, April 23, 2013. Wednesday, November 28, 2012.
اینجا فرش را تعریف کن. اینجا فرش را تعریف کن. قالی کاشانم و روی زمین افتاده ام. با گ لی بی رنگ و بی بو همنشین افتاده ام. دل مبند ای دوست بر بالا نشستن ها که من. از فراز دار قالی بر زمین افتاده ام. بود دست دختران در تار و پود زلف من. لیک اکنون پایمال آن واین افتاده ام. ریشه ها دارم ولی چون ریشه ام در خاک نیست. با گ لی از جنس ابریشم قرین افتاده ام. گر به صدرنگی شدم مشهور عیب من مکن. نقشۀ تقدیر این بود و چنین افتاده ام. اهل کاشانم ولی از بخت و اقبال سیاه. پای بوس خالق نقش آفرین افتاده ام.
Αχ, αυτό το ριγέ, με έχει βγάλει τόσες φορές από την δύσκολη θέση. 12 Αυγούστου 2015 by Αλεξία Ζαραδούκα. 11 Αυγούστου 2015 by Αλεξία Ζαραδούκα.
هنوز هم اول این راه دشوارم. سه شنبه 3 خرداد 1390. چند روزیست عاشقی ها از تبار سنگ شد. در میان پیچ و خم های خیابان لنگ شد. صد زلیخا در خیابان ها تردد می کنند. تا ببینند سینه ای در گوشه ای دلتنگ شد. شانه ای دیگر نمیابم کنار شانه ام. یوسفی دیگر دچار حقه و نیرنگ شد. ساحل از سیلی موج سالهای سال ازرده است. ماهی قرمز اسیر عشوه ی خرچنگ شد. فاصله در بینمان نزدیک به یک فرسنگ شد. معشوق ها پشت هم رفتند و ما تنها شدیم. چند روزیست عاشقی ها از تبار سنگ شد.
هرچی فکر کردم که باید چی بنویسم چیزی به فکرم نرسید. فقط الآن که ساعت 11 شب شد و دعای فرج رو خوندم و مطمئن بودم هزاران نفر همزمان با من دارن این دعا رو میخونن دلم هوای این وبلاگ رو کرد. قول نمیدم زود به زود بیام. آیینه ی حضور پر از انتظار من. آدینه ام بدون تو تعطیل می شود. آیا دوباره مثل همان سالهای پیش. میلاد با سعادت موعود زمان مبارک باد.