هزار سال بعد که بیدار شدیم. این وبلاگ جای خوبیه برای اینکه این حرف رو بزنم. توی وبلاگی که بارها توش از خودکشی گفتم. وبلاگی که بارها توش سیاه ترین چیز ها رو نوشتم با ادبیاتی که به نظر خودم خیلی خوب و خفن بود! ولی خیلی وقته که همه چیز بخار شده.

می خوام سعی کنم دقایق زندگیمو به یادم بیارم. کاملا یهویی دلم خواست بیام اینجا بنویسم. نه اینکه گول بزنید خودتون رو. بهترین دوستم یا تنها دوست واقعیم آخر هفته داره ازدواج میکنه و من اصلا.

به قول بعضی ها دست نوشته. دست نوشته های یک بدچه. سه شنبه 24 اسفند 1389. باورم نمیشد پست جدید بذارم ولی خوب دیگه درخواست زیاد شد گفتم یه یادی از همگی بکنم. اول از همه سال نو رو به همتون تبریک می گم و آرزو می کنم سال خوبی در پیش داشته باشید. همینطور امیدوارم تعطیلات عید بهتون حسابی خوش بگذره. حل کن به جمال خویشتن مشکل ما. یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم.

Sampaikanlah ilmu walaupun sedikit, akan berguna bagi orang lain. Marilah kita syukuri apa yang sudah kita dapatkan dan manfaatkan, janganlah kita berkeluh kesah dengan apa yang menimpa kita, karena semua itu sebagai ujian bagi kita. Kita bersyukur ketika kita mendapat kebahagian, bersabarlah ketika kita mendapat musibah. Kita juga harus membantu sesama dengan ikhlas sehingga tidak ada orang yang kelaparan disekitar kita.