یآدش بخیر روزی تمام دلخوشی ام این چهار دیواری وبلاگ بود. یک خانه ی امن برای نوشتم از تو. اما اکنون در چهار دیواری بی در و پیکری هستم که در آن غریبه ام و فقط به عشق دیدن تو آنجا سکونت دارم. بعز یه مدت طولانی غیبت. وقتی همه خوابن و خاموشی شده بیدار. من منتظر چراغی روشن از تو. رنگ دود و هق هق. اگر یلدای امشب بکند بیداد.

خدایا یه روزایی از ته دل صدات کردم. به حق همون لحظه ها کمک کن تا دوباره راهمو بیابم. ღح رف اول رهابانوღ پست همیشگی. خودت را جای من بگذار! از مسیری که من گذشته ام عبور کن. آنگاه میتوانی درباره ی من. ت عطیل ش د! تا اطلاع ثانوی .

امیدوارم بشه که امروز پیش هم باشیم و بهترین شب زندگیمو که به دنیا اومدن تو بود و جشن بگیریم. همه گویند افق آبیست ولی من تار می بینم. رفیقم سخت غمگین رقیبم شاد می بینم. تو ای یارم که هر دم با کسی یاری. مرا تاب تحمل نیست مرا یارای جان کندن در این ره نیست. اگر روزی ز گورستان گذر کردی میان قبرهای پر شکوه و غرق در گلزار. اگر خاک ز دست مرده اش نالید و.