مهمون ما یه بچه داشت که نمیدونم چه ویژگی شایسته ی این بچست. پر جنب و جوش میگم. این بچه انقد اکتیو بود خونمونو زیر و روو میکرد. مادر بچه میگفت بچم کنجکاوه . در مقابل شکستنم در کمال ناباوری میگفت. بعد میگفت نباید در قبال کنجکاوی بچه چیزی بهش. خلاصه یکم بهش اسباب بازی اینا دادم بچه باهام جور شد. تموم وسایلمونو در شرف داغون کردن بود.

آنچه هرروز از محضراستاد استفاده ميكنم. از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم. خون صد شیخ به مست فدا خواهم کرد. ترک محراب و دعا را زهمه خواهم خواست. وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد. تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند. چندی پیش محضر استاد نشسته بودیم. بعد از مدت ها سلام. شلوغی کارها و کم علاقگی ما به پشت صفحه کامپیوتر نشستن گاهی باعث این غیبت های طولانی است! اسلام شر.

Votez pr les célébrités que vous préférez! Ajouter ce gadget à mon blog. Clique ici pour poster un commentaire en étant identifié avec ton compte Skyrock. Et un lien vers ton blog ainsi que ta photo seront automatiquement ajoutés à ton commentaire.

Ini tulisan tentang perusahaan tempat saya bekerja, yang adalah sebuah perusahaan swasta nasional. Ada juga sih yang keturunan tapi hanya 2 orang saja. Problem Software Bajakan Bagian 2.