Date Range
Date Range
Date Range
Creation, Communication, and Connection. Village Kid and Blue Sky 2.
روز بعد هم رفتیم کوه . و یه چشمه ی فوق العاده بالای کوه حالمان را اساسی عوض کرد . واقعا مهمان نوازی این قسمت از کشور حرف نداره خیلی به ما لطف داشتن . قرار بود شنبه ساعت 5 صبح راه بیوفتیم به سمت شهر که به کلاسا برسیم ولی اینقد خسته بودیم که تا 11صبح خوابیدیم . این روزا سرم خیلی شلوغه. هم کلاسایی که تدریس میکنم زیاد شده و. این پست هم به خاطر این گذاشتم که یکی از دوستان گفته بود دیر دیر آپ میکنی.
Tentando sempre encontrar o encaixe certo das palavras. Marcus estava deitado na cadeira de sua avó materna quando pensou sobre o que faria quando não pudesse mais contar com as pessoas que sempre o apoiavam, tinha medo de não conseguir resolver seus problemas sozinho. Por instantes, teve consideração por sua família que sempre o deixou se defender por seus erros, especialmente por sua avó que o levava para passear e lhe dava dinheiro escondido.
اسرارم رو می نویسم چون تو نمیتونی منو گیر بیاری. این پست یک بار ویرایش شده. ببینین من یک خون اشامم ولی دلیل نمیشه با شما ها فرق کنم. البته که من با شما فرق دارم ولی نه اون طوری که شما فکر می کنین. من یک ادم به حساب می ام ولی فقط دندون ها ی نیشم کمی بلند و تیزه و تو نور حسابی میسوزم و . از شما چه پنهون خون می نوشم ولی منم مثل شمام. من کسانی رو که خونشونو می نوشم می کشم. فقط به خاطر نیاز به خون ه به خاطر علاقه به قتل. از من نپرسید که چطوری با صلیب میمیرند که چون من تا حالا نمردم نمیدونم.