مهدی جان اگر از منتظرانت بودیم. چون دیده نرگس نگرانت بودیم. بااینهمه رو سیاهی و سنگدلی. ای کاش که از منتظرانت بودیم. چون ماهیان که از عمق وجود دریا بی خبرند. عظمت و ژرفای عشق تورا نمی شناسم. که معبود این جان خسته هستی. و اگر دیدهاز من بر گیری خواهم مرد. نام و نان برایم نیاورد. و قوتم بخش تا نانم و حتی نامم را. همیشه از نردیون میریم بالا. تا شاید دست خدا رو بگیریم. اما غافل از اینکه خدا اون بالا. نردبونو گرفته تا ما نیفتیم. بعد از اینکه دبه یگانگی تو گواهی داده ام.

خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد,دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد. عکسای باحال هرچی که بخوای. خط خطي هاي يك دختربچه ي 17ساله. وخدایی که در این نزدیکیست. پودر پرپشت کننده موی سر تاپیک.